English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (416 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
In Persian script . U بخط فارسی
oldest U دیرینه قدیمی
oldest U پیر
oldest U سالخورده
oldest U کهن سال مسن
oldest U فرسوده
oldest U کهنه کار
oldest U پیرانه کهنه
oldest U گذشته
oldest U سابقی
oldest U باستانی
script U حروف الفبا بصورت متن نمایشنامه دراوردن
script U فایل اغازگر
script U مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
script U که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
script U زبان برنامه نویسی ساده
script U وصیتنامه
script U متن نمایشنامه
script U دستخط
script U متن سند
script U سند
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
script assistant معاون برنامه نویسی
post script U SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
script font U فونت چاپی شبیه به دستخط
in existence U موجوداذیت کننده
non existence U نیستی
existence U وجود
non existence U عدم
To come into existence . U بوجود آمدن
self existence U واجب الوجودی
self existence U قائمیت بالذات
existence in the hereafter U معاد
existence U زیست موجودیت
existence U زندگی
existence U بایش
existence U هستی
pre existence U هستی از پیش ازلیت
struggle for existence U تنازع بقا
to bring existence U بوجوداوردن
to bring existence U هستی دادن
struggle for existence U مبارزه برای زندگی
existence load U بار زیستی
existence load U بار اقلام زیستی
To bring into existence . U بوجود آوردن
pre existence U تقدم وجود
a hand to mouth existence <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
a hand to mouth existence <idiom> U دستش به دهانش می رسد
Persian U فارسی
he is a persian U او ایرانی است
Persian U ایرانی
persian wheel U دولاب
Persian cat U گربه ایرانی
he is a scholar in persian U در زبان فارسی فاضل
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
Persian knot U گره نامتقارن
Persian knot U گره فارسی
he is a scholar in persian U است
Persian cat U گربهایرانیگربهایکهموهایبلندوصورتگرددارد
persian wheel U چرخاب
persian lamb U گوسفند قره کل
persian lamb U پشم قره کل
the persian language U زبان فارسی
Persian carpet U قالی ایرانی
persian blinds U پنجره کرکرهای
to study persian U زبان فارسی تحصیل کردن
i teach him persian U من به او فارسی درس میدهم
Persian Gulf U خلیج فارس
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
persian herioic verse U بحر متقارب
persian herioic verse U بحر تقارب
My mother togue is Persian. U زبان مادری من فارسی است
This is its Persian rendering ( translation) . U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
Persian cumin [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
Persian cumin [Carum carvi] U زیره [گیاه شناسی] [غذا و آشپزخانه]
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . U خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
Recent search history Forum search
1frangible
3reza afshar
3reza afshar
3reza afshar
1postside
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com